اژانـس مخـفـ✞ـی

اژانـس مخـفـ✞ـی

اژانس مخفیانه ما قراره حسابی بترکونه ! امیدوارم بهتون خوش بگزره تو اولین پست همچیو توضیح میدم درباره وبلاگ...

بهتر بود..

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 30 اردیبهشت ·

بهتر بود دیگه دل نبندم

بهتر بود دیگه اعتماد نکنم 

بهتر بود به کسی که هزار بار زمینم زد دوباره کمکش نکنم

بهتر بود از همون اول تلاشمو میکردم

بهتر بود یه اینده بهتر میساختم

بهتر بود یه چیز دیگه بخرم

بهتر بود باهاشون دوست نشم

بهتر بود زمینشون بزنم تا کمکشون

بهتر بود یکم عاقل تر باشم

بهتر بود با ملاحضه تر رفتار میکردم

بهتر بود زندگیمو همون روز میگرفتم

بهتر بود به حرفش گوش میدادم

بهتر بود کاری رو که گفتو انجام نمیدادم

بهتر بود حرفاشو باور نمیکردم

یه بهتر بود هم شما بگید..

چیزایی که قبل مرگ باید بدونی

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 30 اردیبهشت ·

:تو عزیزترین کس تو زندگی خودتی پس تلاش کن تا اول خودتو نجات بدی بعد بقیه رو تا وقتی خودت تو چاهی بقیه بهت اهمیتی نمیدن

:برای نجات ادما تلاش نن برای خودت تلاش کن برو  جلو

:شایع گفت از هر دستی یه درسی هست خیلی درست گفت

- شاعر میفرماید که خودم باشم قر بده  و خوشحال باش کسی نمیدونه ثانیه بعد چه اتفاقی میوفته و اتافقی در انتظارمونه ما باید ازش بگزریم

:گذشته مثل اینه عقب میمونه اگه همش نگاش کنی تصادف میکنی ولی برای اینکه اشتباه نکنی گاهی نگاش کن ولی خیره نشو بهش

:یه نصیحت به تمام دخترای ایران زمینم -رویاهاتو دنبال کن نه دوست پسرتو

:تنها کسی که ارزششو داره بخاطرش کل دنیارو به اتیش بکشی مامان باباته حتی اگه بزنن بکشنت

:تا وقتی عصببی حمله نکن موقع خوشحالی قولی نده وقتی ناراحتی تصمیم نگیر

حرف هایی که نباید زده میشدن

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 30 اردیبهشت ·

-چند ماه زنده ای فقط

-پشیمونم از بدنیا اوردنت

-مگه چیکار کردی برای این رابطه

-حالم بد میشه میبینمت

-میتونی جوری رفتار کنی که انگار با ما نیستی؟

-میدونی وقتی مردی میام بالا سر قبرت برقصم

-اصلا بمیر چرا نمیمری تو؟

-مگه تو از عشق چیزی هم حالیت هست

-دیگه نمیخوام ببینمت

-مگه تو چی داری نه قیافه نه هیکل نه عقل از چیت خوشم بیاد برو بابا

-میدونی چرا نمیتونی بمیری چون حتی خدا دوست نداره ریختتو ببینه 

-حس معذب بودن دارم که باهات اینور و اونر میرم

قانون روانشناسی پارت ۲

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 30 اردیبهشت ·

میخواد با شوخی به بازیت بگیره :

تو دم به دیقه بهش خیره شو سرد و بی حس هر موقع میخواد چیزی بگه که میدونی بده سرتاپاشو نگاه کن  بعد پوزخندی بزن و راتو بکش برو

میخواد دروغی بهت بگه :

دست به سینه به یه جا تکیه بده و به چشم چپش خیره شو طرف اگه هل بشهیا چششو بدزده یعنی داشته دروغ میگفته 

میخوای چیزی ازش بخوای و نه نگه:

۱ . دستتو بزار رو شونش ۲. لبخند بزن ۳.اگه قبول نکرد پوکر شو ۴. سعی کن لحنت خواهش باشه چون ادما دوست ندارن به دستور کسی کاری انجام بدن

میخواد بهت بگه پاشو برو :

اولش بی حس سرتو کج کن سمت شونه ات یکم گوشه لبتو ببر بالا خیره شو بهش هرکاری گفت انجام نده طرف حس بدی میگیره و دیگه نمیخواد پاشی بری

وسط حرفت میپره :

تو به حرف زدن ادامه بده خودش خسته میشه کنار میکشه اینطوری دیگه وسط حرفت نمیپره 

وقتی مکانی رفتی که بهت گفتن چای یا قهوه چیزیو اتخاب کن که خودش نگفته باشه 

اگه گفت چای یا قهوه تو بگو اب

طرف خواست جلو همه بی احترامی کنه بهت زل بزن تو چشماش لبخند بزن پشیمون میشه ولی سعی میکنه خودشو جمع کنه ولی شما دست از لبخند ونگاه کردن  نکشید

برای انتقام کاری که انجام داده رو انجام بدید اینطوری دیگه اون کاری که کرده رو نمیکنه

 

 

قانون روانشناسی دارک پارت ۱

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 30 اردیبهشت ·

۱.اول باهاش یه بازی رو شروع کن

۲.به حرکاتش سردرگمیش خوشحالیش همچیش دقت کن حتی نوع لحنش همشون یه نشونه ان 

۳.نزار بفهمه داری باهاش بازی میکنی

۴.به هیچ عنوان روی واقعیتو نشونش نده

۵. همینکه موقعش شد حمله کن

۶.نزار کسی که توی بازی باخته یه بار دیگه وارد بازی شه

۷.هیچوقت هیچوقت روی یک چیز تمرکز نداشته باش همونطور که سرت تو کتابه زیر چشمی همرو تحت نظر داشته باش

۸.ازشون اتو داشته باش

۹.نزار بهت کلک بزنن

۱۰-هر روز همچیو یاداشت کن و بعدش پاره کن

مطمعنم میتونی ذهن افراد رو بخونی با حرکاتشون 

جواب پرونده اول

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 29 اردیبهشت ·

قاتل کسی بوده که مرده و شریک جرم داشته برادر شوهر قاتل نبوده بله اون دختر وعموش که وصیت کرده بود تیر شلیک کنن تو مراسم  قاتل بودن عموش میدونسته ممکنه لو برن برای همین برای عادی سازی تو وصیت نامش مینویسه که تفنگ شلیک کنن

وبرادر شوهر همون دختر اون روز وادار کرد وصیت رو انجام بدم و وقتی خواست شلیک کنه حواسشو جوری پرت کرده که به پدرش شلیک کنه

اصلا چرا این دختر بعد چند روز که هیچکس چیزی از اون اتفاق خبر نداشت بیاد دوباره شکایت تنظیم کنه اونم ریسک بزرگیه ممکنه خودش به دام بیوفته؟!جواب اینه ممکنه برادر شوهر میدونسته و به قاضی گفته بود که قاضی شخص دوم مظنون رو برای خودش عموی اون قرار داد و سومین مظنون همون دختر بود برای همین دختره ترسیده بود میخواست برادر شوهر رو بندازه زندان تا دهنش رو باز نکنه 

خب اینم از حل پرونده

تک پارتی جنایی

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 23 اردیبهشت ·

-هی دختر جون.

با صدای کسی برگشتم و با دیدن مردی که در پارکینگ بسته شده بود هینی کشیدم

و سمتش رفتم -اقا شما چرا اینجا بستن؟

چشماش برقی زد و گفت - یچیزی ازم دزدیدن و اینجا منو بستن!

#-(همون اقاعه که بسته شده بود)اندر

چشمای دختر کوچولو ترسیده نگاهی به اطراف انداخت و اومد سمتم 

چاقویی از جیب در اورد و شروع کرد پاره کردن طناب 

چاقو داشت؟برای چی؟

لحضه ای مات چشمان سبزش شدم مثل جنگلی وصف ناپذیر بود

لبخندی زدم که گفت - اقا بهتره از اینجا برید خطرناکه

تو یه حرکت انتحاری ..

پرونده .اول

𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 𝔥𝔢𝔩𝔩𝔦𝔰𝔥 · 22 اردیبهشت ·

زنی به دادگاه میره وشکایت میکنه و میگه پدرم به قتل رسیده و کسی به این موضوع رسیدگی نمیکنه تا اینکه دادگاه دست به کار میشه

زن برادر شوهرشو متهم میکنه ولی مدرک محکمی جز شواهد و چند وسیله نداره

زن میگه اون شب  برادر شوهرش توی جشن به پدرش شلیک میکنه  و اسلحه ای که متعلق به بردار شوهرش بوده رو هم خطاب قرار میده که تفنگ شکارچی بوده

برادر شوهر میگه اون روز بخاطر وصیت نامه  عموش  هر سال تو اون جشن شکار میکرده و میگه شلیک اون موقعه بخاطر همین وصیت و رسوم و رسم بوده

ولی زن میگه که اینطور نبود دقیق روی پدرش هدف گرفته بود همون موقعی که همه میرقصیدن به پدر اون زن تو همون جشن شلیک میکنه

زن میگه چهره پدرم رو ندیدم ولی مطمعنم لباس خودش بوده و نمیدونسته لباس بعدیش کفنه 

برادر شوهر باز انکار میکنه پدرشه ومیگه شاید کسی مثل پدرت لباس پوشیده و تو اشتباه کردی من نبودم

زن عصبی میشه نگاهی به جمعیت میکنه و یه مرد رو شاهد علام کرده بود میگه که مگر تو صورت بابام رو ندیدی و مگه ندیدی خودش شکلیک کرد شاهد سصکوت میکنه و چیزی نمیگه 

قاضی میگه نفر سوم مظنون هم داریم همه با تعجب همرو نگاه میکنن چون نفر دومی نبوده که نفر سومی باشه!

خب پرونده رو اگه تونستید حل کنید و کامنت بزارید یا تو گفتمان پی بدید